top of page

چرا مستبدان دینی از شادی مردم وحشت زده می شوند ؟

  • Writer: Houman Rasouli
    Houman Rasouli
  • Dec 21, 2017
  • 3 min read

طی چهار دهه، روحانیون دُگم و کوته‏‌بین، که هم رسانه دارند وهم قدرت، یک سرشان در مساجد و حسینه‎هاست و سر دیگرشان در پایگاه‎های بسیج و سپاه و نهادهای امنیتی، گلوی مردم ایران را فشار می‎دهند و حق داشتن روزگاری شاد را از آنان گرفته اند.

به گزارش «محبت نیوز» در طی سال‌های گذشته بسیاری از مردم ایران به ویژه شهروندان ساکن شهرهای بزرگ‌تر مانند چند میلیارد از مردم جهان به استقبال کریسمس می‎روند.

به طور طبیعی در کشوری که تقویم حکومتی آن زیر سایه دین حکومتی هر سال سیاه‎تر و عزادارتر می‌‎شود، افراد به دنبال آن هستند که روزهایی را دستکم در کانون خانواده شادتر باشند و کریسمس بهانه‎ای برای آن است.

به طور سنتی ده‌ها نفر از هموطنان ارامنه در شهرهای دور و نزدیک به استقبال این روزها می‎روند و به خصوص محلات ارمنی‎نشین حال و هوای زیباتری به خود می‎گیرد و آنهایی که کسب و کار و دفاترشان در چنین محلاتی واقع شده با چراغانی و تزئینات ویژه، حال و هوای کریسمس را دوچندان می‎کنند.

از کودک و نوجوان گرفته تا میانسال و سالمند با آنکه در بدترین شرایط اقتصادی و سیاسی، گروهی از هموطنان خود را هرچند کوتاه شاد و مسرور می‏بینند لذت می‏برند.

در این بین اما گروهی نیز هستند، که گویا با دیدن لبخند بر صورت مردم مُکدر و دلواپس می‎شوند. همانهایی که دین و آیین‏شان خاک مرگ پاشیدن روی تبسم و شادی و باز کردن چتر سیاه عزا بر فرهنگ و اعتقادات مردم ایران است.

چهار دهه است که روحانیون دُگم و کوته‏‌بین، که هم رسانه دارند وهم قدرت، یک سرشان در مساجد و حسینه‎هاست و سر دیگرشان در پایگاه‎های بسیج و سپاه و نهادهای امنیتی، گلوی مردم را فشار می‎دهند و حق آنها در داشتن روزگاری شاد را می‎گیرند.

همراه با شادی مسیحیان در ایران کم نیستند، مسلمانانی که دلخوش به این هستند که همچون هموطنان مسیحی خود درخت کاج کوچکی را در خانه تزیین کنند، اگر فرزند کوچکی دارند عروسک بابانوئل برای او خریداری کنند و حداقل یکی دوهفته حال و هوای خانه را آنطور که دلشان می‎خواهد به محیط منزلشان صفایی بدهند.اما حکومت با نگاه امنیتی آنها را چوب می‏زند.

خبرگزاری‎های امنیتی و خبرنگاران وابسته به آن که برای لقمه‏‌ای نان در خط مشی تند خبرگزاری خود می‎دمند و به این ماجرا ابعاد امنیتی و عقیدتی می‎دهند.

روحانیون و عوامل شان، آنها که نمی‎توانند ببینند همین مردم مسلمان که میلیاردها میلیارد تومان پول بی‏ زبان را خرج اسلامی‎ کردن و ولایتی‎ کردن آنها شده، نه تنها به باورهای حکومتی دل نمی‎دهند بلکه چشمشان به دنبال زیبایی‎هایی است که به جای خون، صلح و محبت را به ارمغان می‎آورد و آن را در کریسمس و جشن گرفتن تولد عیسی مسیح دیدند.بسیاری از آنها نه اهل نماز و روزه هستند و نه دنبال شرعیات و فرعیات، فقط شهروندانی هستند که آرامش و صلح می‎خواهند و جمعیت کثیری هستند که برای‎شان ایام صلح در عید نوروز باستانی و شب‎ یلدا خلاصه شده و کریسمس و روزی مثل ولنتاین که هر دوی آنها هیچ ارتباطی به اسلام ندارد و این مسئله برای تمامیت‎ خواهان گران تمام شده است و حسادت می‎ورزند.

آنها به چشم می‏بینند کودکان چطور وقتی پشت یک فروشگاه درخت کریسمس را می‎بیند و عروسک بابانوئل خیلی زود آن را با «حاجی فیروز» باستانی مقایسه می‎کند و می‎بیند که به باورها و فرهنگ و اصالت او نزدیک‎تر است. در چنین محیطی اگر فرد نابالغ باشد به والدین‎اش اصرار می‎کند که این نمادهای شادی را می‎خواهد و اگر بالغ باشد فکر می‎کند که چرا دیدن این صحنه‎ هرچند محدود دل او را خرسند می‎کند.

این حال و هوا برای کام آنها را که برای جیبشان پشت مناره‎ها و گنبدهای جهل سنگر گرفته‎اند را تلخ می‎کند و کاخ چوبی آنها را فرو می‏ریزد به خصوص آنکه می‏بینند دکان‎شان آجر شده و کارشان در دین فروشی کساد است.

از این رو با کمک یگان‎های پلیس و نیروهای ویژه و اتاق اصناف و سپاه و چند نهاد کوچک و بزرگ دیگر دینی سعی دارند به هر نحو که شده جلوی رونق کریسمس یا نوروز را بگیرند چون ترس دارند که مثلن مردم علاقمند به کوروش باشند و منشور او را بخوانند و بفهمند و یا از خود بپرسند چه در کشورهای با اکثریت جمعیت مسیحی می‎گذرد که در مقایسه با خاورمیانه‎ی تمام مسلمان و غرق در خون، در آرامش بیشتری به سر می‏برند.


 
 
 

Comments


bottom of page