اسلام گرای تندرو که مخالف یهودیت شد کیست ؟
- Houman Rasouli
- Feb 20, 2018
- 3 min read
ماجد نواز به جرم همکاری با افراطیون اسلامگرا، پنج سال در زندان مصر به سر برد. اکنون ساکن لندن است، و پیرامون خطرات بنیانگرایی در جهان غرب آموزش میدهد .
به گزارش «محبت نیوز» در تابستان ۲۰۰۱، ماجد نواز برای اولین بار به اورشلیم سفر کرد تا از مسجد الاقصا دیدن کند. وی از طریق اردن به این سفر رفت تا مبادا در خاکی که به گمان او «قلمرو رسمی اسرائیل» است قدم گذاشته باشد.
به نقل از تایمز اسرائیل، وی میگوید «میتوانم بگویم که نظرات من آنموقع به طور معمول یهودیستیز و به طور معمول اسرائیلستیز بود». «مشروعیت کشور اسرائیل را انکار میکردم و باورم این بود که این کشور حق موجودیت ندارد و یک روز خلافت … برای آزادسازی این سرزمین خواهد آمد و دوباره آن را تحت لوای اسلام در خواهد آورد».
نواز که تازه در اوایل ۲۰ سالگی بود و فرزند خانوادهای از طبقهی متوسط انگلیسی، دانشجوی دانشگاه، و از کنشگران حزب الطاهر بود که آیندهای درخشان برایش پیشبینی میشد؛ حزب الطاهر یک سازمان انقلابی اسلامی است که در ۱۹۵۳ در اورشلیم ایجاد شده است.
اما اندکی پس از ورود به اسکندریه برای ادامهی تحصیل، و فعالیتهای خود در چارچوب سازمان – که خواهان احیا و بازسازی خلافت در کشورهای اکثریت مسلمان است – در مصر به زندان افتاد. نواز پنج سال به عنوان زندان سیاسی در زندان ماند و سپس در ۲۰۰۶ آزاد شد و به بریتانیا بازگشت.
در زندان رژیم پرزیدنت حسنی مبارک، رئیس جمهور مصر، که به خاطر رواج شکنجههای شدید و بدرفتاری با زندانیان معروف است – نواز پا در راهی گذاشت که چشمانداز و زندگی او را دچار تغییرات بنیادین نمود.
وی که اکنون در رسانهها «شاه بیتاج و تخت افراطستیزی» لقب گرفته، معتبرترین منتقد اسلامگرایی است و کارزار ارزشهای لیبرال دموکرات را خستگیناپذیر به پیش میبرد.
مخالفت آشکار کلامی وی با یهودیستیزی و انتقاد تند وی از کسانی که به زعم او، مخالفت با اسرائیل را به «مادر تمام نشانههای تقوا» تبدیل کردهاند، او را در لیست نهایی ماه جاری جوایز اخبار یهود قرار داده است.

نواز یکی از ۱۰ نامزد بخش «متحد مشترک سال» که برای تقدیر از «قهرمانان غیریهودی که صدای خود را به نبرد با یهودیستیزی و یا مشروعیتزدایی از اسرائیل وام دادهاند و یا به سادگی در رسانهها یا فضاهای سیاسی و یا دیگر فضاها در دو سال گذشته از این جامعه حمایت کردهاند طراحی شده است».
مسیری که نواز در دنیای تیرهی اسلام افراطی پیش گرفته بود، در ظاهر، غیرمنتظره میآمد. پدرومادرش خداباور نبودند و دو پسرشان دانشآموزان بسیار باهوشی بودند. ماجد جوان عاشق هیپهاپ بود و از تجربههای گاه به گاه امسی لذت میبرد.
با این حال، مخلوطی از نژادپرستی – در خاطرات سال ۲۰۱۲ خود «بنیادگرایی» یاد میکند که یک بار اسکینهدها با چوببیسبال دنبال نواز و برادرش دویده بودند – و خشم روزافزون او از افشای نسلکشی علیه مسلمانان در بوسنی، او را به آغوش سمپاتگیرهای حزب الطاهر انداخت.
در ۱۶ سالگی در گروه نامنویسی کرد و سپس هنگامی در دانشکدهی مطالعات آسیا و آفریقای دانشگاه لندن به تحصیل مشغول بود، شاهد قتل یک دانشجوی آفریقایی به دست یکی از همفکران اسلامگرای افراطی خود بود.
زندانی شدن نواز اگر هیچ فایدهای دیگری نداشت، به او فرصتی برای فکر کردن و بازاندیشی داد. میگوید «خیلی مطالعه کردم، خیلی با دیگر زندانیها مباحثه کردم، اما همچنین خیلی هم خواندم».
وی همچنین تحت تأثیر کارزاری که عفو بینالملل در حمایت از او راه انداخت، و حمایت از او را به عنوان زندانی عقیدتی پذیرفت، قرار گرفت. نواز میگوید «نقطهنظارت من همزمان با آزادی از زندان در حال تحول بود».
هنگامی که به بریتانیا برگشت، تصمیم گرفت از رهبری حزبالطاهر کناره بگیرد و اسلامگرایی را کنار بگذارد.
به همراه اد حسین، که او نیز از افراطیگری زده شده بود، در ۲۰۰۸ بنیاد کویلیوم را به نام ویلیام کویلیوم، یک بریتانیایی که به اسلام گرویده و اولین مسجد کشور را در أواخر قرن ۱۹ گشوده بود، پایه گذاشتند.
Comments